آه اي وکيل پايه يک دادگستري
در تار و پود تو که سرشتست دلبري
وقتي که لب به سخن باز مي کني
حتي به مصرعي دل عشاق مي بري
سلام وکيل، جگرمو حال آوردي، اجرت با حضرت عشق
يه خواهش کوچيک ازت دارم؛ جون ما اين چند بيت رو کامل کن:
بعد از شما غزل بنويسم براي که؟
يا واژه واژه عشق بريزم به پاي که؟
بلخ و هرات را و .... الي اخر جهان
اسکندرانه فتح کنم در هواي که؟
در زمحريربهمن هشتادوهفت.هشت
دلخوش کنم به لحظه اي از استواي که؟..........
و در آخر يه گلايه كوچيك:
بعد رفتنت عطر غزل از کوچه باغهاي بلاگفا رفت؛ ولي اگه روي ماه هم وبلاگ بزني ما هستيم حاجي!
![]()
![]()
![]()