سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی تو . . .

صفحه خانگی پارسی یار درباره

از ابتدا

از ابتدا به شانه ات ایمان نداشتم
اما دریغ طاقت هجران نداشتم

با اینکه حرف آن زن کولی درست بود
ایمان به فال و قهوه و فنجان نداشتم


همچون نسیم خسته که مغلوب روسریست

راهی به گیسوان پریشان نداشتم


پُر دیدمت همیشه ، به چشمم امید بود

کاری به نیم خالی لیوان نداشتم

تا خانه ی دلم به حضور تو گرم بود
میلی به رفت و آمد مهمان نداشتم

در پیچ عشق لحظه ای از خواب پا شدم
اما چه سود فرصت جبران نداشتم

جز این غزل که هدیه ی روز تولد است
چیزی برای نیمه ی آبان نداشتم