خطر دارد
ماه زیبا بپوش رویت را دلبری بی گمان خطر دارد
شهر تو بیشه ی پلنگان است پنجه ی عاشقان خطر دارد
شانه هایم عجیب پوسیده است پای خودرا به روی آن مگذار
نگران توام مراقب باش دیگر این نردبان خطر دارد
سرد سردم تو همچنان داغی ترس دارم که من ترک بخورم
بوسه داغ قهوه ی لب تو از من ِ استکان خطر دارد
بوسه ی تو شبیه کبریت است با تن خشک من مدارا کن
گر بیفتد جرقه ا ی کوچک از تو در کاهدان خطر دارد
ای که ذاتت سرشته از اتش، خانه در دامنت نخواهم ساخت
به سکوت تو اعتباری نیست، بغض اتشفشان خطر دارد
دار منصور را ببین قلم است قلمی که نوشته شد با آن
ترک کن این زیاده گویی را سرخی این زبان خطر دارد
یک نفر تا نماز باران خواند ناگهان صاعقه فرود امد
همه چیزی _ ز آسمان مطلب، گاه گاه آسمان خطر دارد
غافلیم و ظهور می طلبیم او بیاید که کارمان زار است
منصفانه اگـــر حســاب کنیم خود صاحب زمان خطر دارد
این زمین لایق رفاقت نیست، ماه زیبا بپوش رویت را
با خسوفت به آفتاب بگو که زمین همچنان خطر دارد
پ.ن:
برای شنیدن شعر با صدای شاعر اینجا کلیک کنید.